جدول جو
جدول جو

معنی گلاب افشاندن - جستجوی لغت در جدول جو

گلاب افشاندن
گلاب پاشیدن، اشک اشک ریختن
تصویری از گلاب افشاندن
تصویر گلاب افشاندن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گلاب فشاندن
تصویر گلاب فشاندن
گلاب پاشیدن، اشک اشک ریختن
فرهنگ لغت هوشیار
گل پاشیدن گلریزان کردن: بیاتا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم. (حافظ)
فرهنگ لغت هوشیار
افشاندن گلاب، اشک ریزی گریه کردن: بامدادان کنم از دیده گلاب افشانی کاتشین آینه عریان بخراسان یابم. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
گل افشاندن بر. گل پاشیدن بر گل ریختن بر: بخت این نکند با من کان شاخ صنوبر را بنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم. (سعدی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گلاب افشان
تصویر گلاب افشان
آنکه گلاب پاشد
فرهنگ لغت هوشیار